آنچه که گفتم نپذیرفت ، رفت
خاطره هایم همگی رُفت ، رفت
گفت : “ندارم به تو حسی ، برو
گفت : برو !
……….گفت : برو !
…………….گفت ! …..رفت !


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 6 دی 1393برچسب:, | 1:35 | نویسنده : reza takta |

میــدونـ ــی چـــ ــِیـــــهــ؟ چـــیز خـ ـــاصـــیــ نــیــســـ فـ ـقـ ــط یـــکمـــ خــ ــستـــمـــ از زنـــ ـــدگـــ ـــی
یــ ـکمـ ـــ مــ ـخوامـ ـــ بـــخوابــــ ـــمـــ یـــکـــمــ مـــیـــخــوامــــ نـــبـــاشــ ـمــــ


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 6 دی 1393برچسب:, | 1:34 | نویسنده : reza takta |


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 6 دی 1393برچسب:, | 1:26 | نویسنده : reza takta |

 

متاسفانه ما انسانها اهل معامله هستيم ... ما همه با زندگی معامله می کنیم …! با خودمان هم معامله میکنیم و با کسانی که دوستشان داریم هم …!
اگر نبخشی ، نمی بخشم
خیانت کنی ، خیانت میکنم
بدی کنی ، بدی میکنم
دروغ بگویی ، دروغ می گویم
و همیشه کوچک می مانیم….
بدون تجربه ی زندگی بالاتر و آرمانی تر …!
................
این را بدانیم که با خوب ، خوب بودن هنر نیست ….
با ” بد “،
رفتار صحیح “بلد بودن” هنر است.

 


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 5 دی 1393برچسب:, | 22:33 | نویسنده : reza takta |

تو سرما بخوری
من هم می خورم !
برای دو نفر که همدیگر را دوست دارند
این یک اتفاقِ منطقی ست
نه به ویروس ها ربط دارد
نه هیچ چیزِ دیگر

 


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 5 دی 1393برچسب:, | 22:31 | نویسنده : reza takta |


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 5 دی 1393برچسب:, | 21:53 | نویسنده : reza takta |


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 5 دی 1393برچسب:, | 21:43 | نویسنده : reza takta |


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 5 دی 1393برچسب:, | 21:41 | نویسنده : reza takta |

اشک در چشمانت جمع میشود بغض راه گلویت را می بندد به دنبال چیزی هستی که آرامت کند سیگار، مشروب ،مواد، دادزدن، گریه کردن ،همه اینها شاید برای آرام شدن باشند اما فکر تلخ خیانت و جایگزین کردن تو با کسی که به مراتب از همه لحاظ از تو پایین تر است تو را دیووانه میکند آن وقت است که ریشه های پر از خار کینه و نفرت در تو رشد میکند و عشق در وجودت میمیرد و دیگر به کسی اعتمادنمی کنی حتی شاید این شخص خیلی بهتر از آن شخصی باشد که تورا تنها گذاشت اما جنون نفرت تمام وجودت را فرا گرفته آیا او لیاقت این را دارد که اینطور برایش خون گریه کنی و خودت را نابود کنی او که آلان در آغوش شخصی دیگر خوابیده با او لذت میبرد عشق میکند وتو را اصلا به یاد نمی آورد. حال سوال اینجاست تا کی تنهایی؟ تاکی از همه فرار میکنی وبه همه میگویی میخواهم تنها باشم یا به دروغ میگویی من برای خود دارم اما هیچکس جز تنهایی یار و یاور تو نیست باز هم سوال میکنم تا کی تنهایی؟


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 5 دی 1393برچسب:, | 21:39 | نویسنده : reza takta |


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 5 دی 1393برچسب:, | 21:34 | نویسنده : reza takta |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد
.: Weblog Themes By BlackSkin :.